شایعه فروش گونه های حیات وحش
مافیای محیط زیست
فروش گوشت شکار
زیست بوم/امید باتو : فروش گونه های حیات وحش جانوری امتداد همان ذهنیت سدسازان وزارت نیرو در سازمان حفاظت محیط زیست است.
یکی از اهم وظایف و رسالت سازمان حفاظت محیط زیست، حفاظت از گونه های حیات وحش و ذخایر ژنتیکی جانوری است که این وظیفه در قانون شکار و صید تبلور یافته است. برای تحقق هدف مورد انتظار سالیانه مبالغ ناچیزی از اعتبارات اندک و قطره چکانی سازمان هم به این مورد اختصاص داده شده و در سطح استانها هم اعتبارات بسیار ضعیفی در قالب ردیفها و سرفصل هایی همچون ساماندهی مناطق و احیای گونه های جانوری و گیاهی اختصاص داده میشود.
از نظر اجتماعی اما یکی از اهرم های بسیار قوی و نیرومند برای حفاظت از حیات وحش مباحث ارزشی است که متاسفانه بدلیل عدم توان مدیریت این پتانسیل، خسارتهای بسیار سنگینی به زیستگاهها وارد می شود.
به عبارت دیگر و برای تبیین موضوع می توان اینگونه بیان کرد که مباحث ارزشی همچون چاقوی دولبه است که در صورت عدم توان مدیریت به جای انتفاع، خسارت به بار می آورد. یکی از این موارد صدور مجوزهای شکار حیات وحش می باشد.
در حالی که آمار جمعیت های حیات وحش با شیب بسیار تندی در حال کاهش و نزول می باشد و سالیانه علیرغم تلاش بسیار محیط بانان و حافظان بی ادعای محیط زیست همچون همیاران افتخاری و تشکل های مردم نهاد، صدور مجوزهای شکار حیات وحش تحت عنوان شکار تفریحی و تروفه و... این ذهنیت را به اذهان و افکار عمومی جامعه متبادر می نماید که هدف عمده سازمان حفاظت محیط زیست از حفاظت حیات وحش، در نهایت صدور مجوز شکار به منظور درآمد زایی ریالی و ارزی است چرا که همانطور که در صدر به آن اشاره رفت جمعیت های حیات وحش موجود در مناطق آنقدر آسیب پذیر هستند که در حال حاضر هر گونه برداشت از آن به هیچ وجه قابل دفاع و توجیه نیست.
آیا شایعات فروش گونه های حیات وحش جانوری توسط مافیای محیط زیست صحت دارد؟
در این میان اما عملکرد و انجام اقدامات غیر کارشناسی می تواند شدت این آسیب زایی را فزونی بخشد. به عنوان مثال سایت های تکثیر حیات وحش در اسارت که به منظور احیای گونه های جانوری و معرفی مجدد به زیستگاهها ایجاد شده است در حال حاضر از حیث نگهداری خود به یکی از مشکلات جدی سازمان حفاظت محیط زیست بدل گردیده است، چرا که تاکنون در هیچ کدام از این سایت ها، هدف مورد انتظار محقق نشده است.
یکی از این سایت ها، سایت پرورش و احیای گوزن زرد و آهو در منطقه حفاظت شده بیجار کردستان است که سه گونه گوزن، آهو و قوچ و میش ارمنی در آن نگهداری می شد اما به دلیل عدم موفقیت و زادآوری گوزن زرد، در حال حاضر فقط آهو و قوچ و میش در این سایت نگهداری و گونه قوچ و میش ارمنی، بومی شمال و شمال غرب کشور (خلوص ژنتیکی در شمال غرب بیشتر است) و نیز گونه شاخص منطقه حفاظت شده بیجار می باشد.
احداث این سایت که از برکات دولت گذشته می باشد در زمان احداث با مخالفت کارشناسان روبرو شده ولی در نهایت اجرایی و در حال حاضر نیز مشکلات زیادی را برای اداره کل حفاظت محیط زیست کردستان ایجاد نموده و مبالغ زیادی صرف نگهداری آن می شود.
آیا شایعات فروش گونه های حیات وحش جانوری توسط مافیای محیط زیست صحت دارد؟
طی تصمیمات متخذه در سال گذشته در سطح سازمان، بنا بر فروش تعداد 17 راس قوچ و میش ارمنی و انتقال آن از کردستان به یزد (مجتمع فرهنگی گردشگری باغ آهو در روستای سر یزد شهر مهریز) بوده که در همان زمان به دلیل عدم تطابق شرایط زیستگاهی و نیز عدم توجیه علمی، این طرح با مخالفت صریح و جدی کارشناسان اداره کل حفاظت محیط زیست کردستان و از جمله نگارنده روبرو گردید.
حال پس از یک سال و با وجود این مخالفت، بار دیگر موضوع انتقال این تعداد قوچ و میش به متقاضی مطرح شده است. سوال اینجاست که موافقین این فروش و انتقال در پردیسان، بر اساس کدام موازین علمی و نظرات کارشناسی بر این اقدام اصرار می ورزند؟
در زمانی که هدف اصلی از تکثیر در اسارت که همان معرفی به زیستگاه می باشد در اغلب سایتها محقق و برآورده نشده و صرفاً به صرفه اقتصادی آن یعنی فروش و استفاده از گوشت و پوست این گونه ها بسنده میشود آیا اصرار بر ادامه این روند با اهداف شش گانه حفاظت از مناطق که در مرجع ها و رفرنسهای اکولوژی نوشته شده است منافات ندارد؟ وقتی که خود سایت داخل منطقه حفاظت شده قرار گرفته است چرا این تعداد قوچ و میش را در همان منطقه رهاسازی نمی کنند که به جمعیت های موجود در آن بپیوندد؟
آیا شایعات فروش گونه های حیات وحش جانوری توسط مافیای محیط زیست صحت دارد؟
وقتی که گونه قوچ و میش ارمنی 54 کروموزومی بوده ولی قوچ و میش یزد، که از گونه کرمان بوده، 55 کروموزومی می باشد آیا این انتقال خطر تداخل ژنتیکی و تکرار موضوع انتقال قوچ لارستان به چیتگر را به همراه ندارد؟ به راستی چگونه میتوان جوامع بومی را به مشارکت در حفاظت از زیستگاهها تشویق نمود در حالی که خود ما با اینگونه اقدامات غلط و غیر کارشناسی، صرفاً شکار و استفاده از گوشت و پوست گونه های حیات وحش (که فقط جنبه ایی از حفاظت را شامل می شود) را ترویج می دهیم.
آیا با انجام اینگونه اقدامات بر روی شایعات وجود باندهای مافیایی در سازمان حفاظت محیط زیست و فروش گونه های حیات وحش مهر تأیید نمی زنیم؟ وقتی که چندین مجتمع، سایت تکثیر و باغ وحش در سطح استان یزد وجود دارد آیا احتمال توزیع این گونه در بین سایت های دیگر در آینده نیز در نظر گرفته شده است؟
امیدوارم که مسئولین در بخش های مربوطه سازمان، با زدودن ذهنیت تمرکز گرایی و نیز احترام به نظرات همکاران استانی، در تصمیمات خویش تجدید نظر نمایند چرا که اینگونه تصمیم گیری ها ضمن اینکه تبعات و خسارتهای اجتماعی بی شماری را موجب می شود، سبب ایجاد شکاف میان جامعه و سازمان حفاظت محیط زیست خواهد شد.
به باور من این قبیل اقدامات در واقع امتداد همان ذهنیت مدیریت سازه ایی منابع آبی از وزارت نیرو تا سازمان حفاظت محیط زیست است. همانگونه که مافیای سدسازی بدون توجه به تبعات اکولوژیکی بر روی اجرای طرح های سازه ایی خویش مصمم بوده و فقط جنبه ریالی را مورد محاسبه قرار می دهد ما هم با پذیرفتن این ذهنیت به فروش گوشت و پوست و تبدیل گونه ها به ریال و ارز پرداخته ایم.